شیلا افسونگر
آهنگ باز تو افتابی ترین شهره خدا خورشید نمی تابه از شیلا
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اونکه من دوسش دارم و عاشقشم هنوز توی خواب
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوستش دارم و عاشقشم هنوز توی خواب
یک طرف یک طرف من موندم و بی خوابی حالم پریشونه
تا که یار از در نیاد تو سینه دل اروم نمی مونه
وقت دیدنش تنم می لرزه از ندیدنش دلم می ترسه
جادو شده ی برق نگاشم شب و روزها مثل سایه باهاشم
عشقش شده مهمون توی خونم رخنه کرده تو تموم جونم
چند روز می مونه هیچ نمی دونم واویلا شده ورده زبونم
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوسش دارم و عاشقشم هنوز تویه خواب
افسون گر دل ها شده یارم برده ز برم دار و ندارم
واسه شکستن طلسم عشقش غیره انتظار راهی ندارم
باز تو افتابی ترین شهره خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوسش دارم و عاشقشم هنوز تویه خواب
یک طرف یک طرف من موندم و بی خوابی حالم پریشونه
تا که یار از در نیاد تو سینه دل اروم نمی مونه
وقت دیدنش تنم می لرزه از ندیدنش دلم می ترسه
جادو شده ی برق نگاشم شب و روزها مثل سایه باهاشم
عشقش شده مهمون توی خونم رخنه کرده تو تموم جونم
چند روز می مونه هیچ نمی دونم واویلا شده ورده زبونم
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوسش دارم و عاشقشم هنوز تویه خواب
اونکه من دوسش دارم و عاشقشم هنوز توی خواب
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوستش دارم و عاشقشم هنوز توی خواب
یک طرف یک طرف من موندم و بی خوابی حالم پریشونه
تا که یار از در نیاد تو سینه دل اروم نمی مونه
وقت دیدنش تنم می لرزه از ندیدنش دلم می ترسه
جادو شده ی برق نگاشم شب و روزها مثل سایه باهاشم
عشقش شده مهمون توی خونم رخنه کرده تو تموم جونم
چند روز می مونه هیچ نمی دونم واویلا شده ورده زبونم
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوسش دارم و عاشقشم هنوز تویه خواب
افسون گر دل ها شده یارم برده ز برم دار و ندارم
واسه شکستن طلسم عشقش غیره انتظار راهی ندارم
باز تو افتابی ترین شهره خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوسش دارم و عاشقشم هنوز تویه خواب
یک طرف یک طرف من موندم و بی خوابی حالم پریشونه
تا که یار از در نیاد تو سینه دل اروم نمی مونه
وقت دیدنش تنم می لرزه از ندیدنش دلم می ترسه
جادو شده ی برق نگاشم شب و روزها مثل سایه باهاشم
عشقش شده مهمون توی خونم رخنه کرده تو تموم جونم
چند روز می مونه هیچ نمی دونم واویلا شده ورده زبونم
باز تو افتابی ترین شهر خدا خورشید نمی تابه
اون که من دوسش دارم و عاشقشم هنوز تویه خواب